نتایج جستجو برای عبارت :

کهنه دم ه تازه جوش

یکی از رسم های قدیمی ایرانی ها خوردن ماهی در شب های عید و دیگر شب های مناسبتی سال است و از دغدغه‌های مهم افراد در این شب ها تشخیص ماهی تازه از کهنه است تا غذایی تازه و لذت بخش بخورند. اما واقعا چگونه می توان ماهی تازه را از کهنه تشخیص داد؟ نشانه های ظاهری در آن وجود دارد؟ با ما همراه باشید تا در ادامه نکات مهم در تشخیص ماهی تازه بیان کنید.
 
ادامه مطلب
فرش کهنه نما از جمله فرش هایی است که طرفداران بسیار زیادی دارد و از آنجا که فرش کهنه نما به فرش هایی با قدمت بالا بسیار شباهت دارد بسیار قابل توجه است. بسیاری از مشتریان فرش به فرش کهنه نما شده و فرش هایی که در آن ها شدت رنگ کاهش یافته است و کهنگی وجود دارد ، علاقه نشان می دهند. به همین دلیل کسانی که در صنعت فرش فعالیت دارند ، فرش کهنه نما را از فرش نو و جدید تهیه می کنند و با استفاده از روش های خاصی که به آن اشاره می شود اقدام به کهنه نما کردن فرش
- عشق کهنه:
پاییز از راه رسید             مثل مردی غمگینکه سالها پیش عاشق شده است∞                از عشق عکسی دارد                       کهنه،                             از دختری که سالها پیش گفته بود:                         "دوستت دارم".
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#هاشور_در_هاشور#شعر_کوتاه
شعر نو می گویم اما حرف هایم تازه نیستعزم رفتن دارم اما رد پایم تازه نیستیک دو روزی در دلی بودیم و رفتیم عاقبترفتن از یاد عزیزانم برایم تازه نیستدوستت دارم ولی دیگر چه جای ماندنم ؟میروم بی منت از جایی که جایم تازه نیستآمدم با شور و شوق از عشق گویم با دلتکهنه شد آواز من شور و نوایم تازه نیستسخت می گردد تنفس در فضای بی کسیسینه ام سنگین و هم حال و هوایم تازه نیستروزگاری گوش یاران بود و صحبت های منگرچه مدت هاست هم دیگر صدایم تازه نیست
اگر تخم مرغ در ظرف آب شناور بماند کهنه است و هر چه کهنه تر باشد بیشتر به سطح آب نزدیک می شود.
ولی اگر تازه باشد به پهلو کف ظرف می ماند. این موضوع اگر روی آن تاریخ انقضا نباشد جواب می دهد ولی دلیل اینکه حتما سالم باشد نیست.
برای سالم بودن آن حتما آن را در ظرفی شکسته و ببینید که بوی ناخوشایند نداشته باشد یا لکه های سیاه، صورتی یا آبی در آن دیده نشود.
برف چه خواهد کرد با این کهنه‌زخم‌ِ عیمقِ در هر به‌ چاقورسیده‌استخوان، ریشه دوانده؟ مسیحایِ سپیدِ سرمایش، نفسی تازه بر مرده‌قلبم خواهد داد یا بهمنِ خوشِ خاطراتش خواهد زدود از تمام دل و جانم، یادِ تمامِ آن سرد‌‌زمستان‌هایِ تاریکِ بی‌درمان را... چیزی نیستم جز فروپاشی میان این و آن؛ رفت‌وآمدِ مکررِ میانِ پژمردگی روح و فرسایشِ تن. چیزی نیستم جز ضرورتِ کلمه‌وار از حلقومی خارج شدن و عدم تمایلِ روایت‌ها به بیان. برف چه خواهد کرد با این کهن
آموزش تشخیص برنج مرغوب
سلیقه خریداران برنج متفاوت است و معیارهای مختلفی
دارند. همچنین برنج‌ ایرانی هم تنوع فراوان و طعم و مزه گوناگونی دارد. در
لابه‌لای همین یادداشت به چند روش تشخیص برنج خوب اشاره شد. به طور خلاصه:
برای
فهمیدن میزان عطر و بوی برنج، مقداری از آن را میان دو کف دست قرار دهید و
در آن بدمید. از مقدار بوی معطری که به مشامتان می‌رسد می‌توانید آن را
تشخیص دهید.
تفکیک برنج قدیمی از تازه، خیلی مشکل نیست. برنج
قدیمی، سخت و سفت است
بعضی دوستت دارم ها را نمی شود گفت...اصلا نباید گفت...باید گذاشت ته دلتا کهنه و کهنه و کهنه تر شودمثل قالی، قدیمی شود...قیمتی شودبعضی دوستت دارم ها را نباید گفتحتی به اندازه ی یک لایک در اینستایا یک آیکونِ کوچک ❤که مجبور شوی ۱۱۰۰ بار صفحه را رِفرِش کنیببینی جواب در خورِ کامنتت گرفته ای یا نه!بعضی دوستت دارم ها باید بمانند برای خودتبرای روزهای مبادای زندگیتبرای شب های دلتنگیت.یا وقت هایی که شعر میخوانیو قلپ قلپ چای میخوریو به ساعت دوازده عاشقی
آموزش تشخیص برنج مرغوب
سلیقه خریداران برنج متفاوت است و معیارهای مختلفی
دارند. همچنین برنج‌ ایرانی هم تنوع فراوان و طعم و مزه گوناگونی دارد. در
لابه‌لای همین یادداشت به چند روش تشخیص برنج خوب اشاره شد. به طور خلاصه:
برای
فهمیدن میزان عطر و بوی برنج، مقداری از آن را میان دو کف دست قرار دهید و
در آن بدمید. از مقدار بوی معطری که به مشامتان می‌رسد می‌توانید آن را
تشخیص دهید.
تفکیک برنج قدیمی از تازه، خیلی مشکل نیست. برنج
قدیمی، سخت و سفت است
آموزش تشخیص برنج مرغوب
سلیقه خریداران برنج متفاوت است و معیارهای مختلفی
دارند. همچنین برنج‌ ایرانی هم تنوع فراوان و طعم و مزه گوناگونی دارد. در
لابه‌لای همین یادداشت به چند روش تشخیص برنج خوب اشاره شد. به طور خلاصه:
برای
فهمیدن میزان عطر و بوی برنج، مقداری از آن را میان دو کف دست قرار دهید و
در آن بدمید. از مقدار بوی معطری که به مشامتان می‌رسد می‌توانید آن را
تشخیص دهید.
تفکیک برنج قدیمی از تازه، خیلی مشکل نیست. برنج
قدیمی، سخت و سفت است
برای مردم قرون‌وسطای متقدم پندار پیشرفت یکسره ناشناخته است ؛ به ارزش چیزهای تازه تفاهم نشان نمی‌دهد و می‌کوشد آنچه را که سنتی و کهنه است حفظ کند ، تنها پندار پیشرفت ، که دانش جدید هوادارش می‌باشد ، نیست که با نحوه‌ی تفکر آن بیگانه است ؛ این عصر در درک حقیقت‌های آشنا ، که مقامات رسمی تضمینش کرده‌اند ، به اصالت تفسیر بسیار کمتر دلبستگی دارد تا تأیید و تأکید خود حقیقت‌ها ، کشف دوباره‌ی چیزی که تثبیت شده ، شکل دادن مجدد به چیزی که پیش از ای
دردهای منجامه نیستندتا ز تن در آورمچامه و چکامه نیستندتا به رشته ی سخن درآورمنعره نیستندتا ز نای جان بر آورمدردهای من نگفتنیدردهای من نهفتنی استدردهای منگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیستدرد مردم زمانه استمردمی که چین پوستینشانمردمی که رنگ روی آستینشانمردمی که نامهایشانجلد کهنه ی شناسنامه هایشاندرد می کندمن ولی تمام استخوان بودنملحظه های ساده ی سرودنمدرد می کندانحنای روح منشانه های خسته ی غرور منتکیه گاه بی پناهی دلم شکسته استکتف گریه ه
بسیاری از فروشندگان حنا بدلیل نداشتن کیفیت لازم، حنا را در انبارهای خود نگه میدارند. معمولا این گونه انبارداری استاندارد نبوده و حنا در معرض رطوبت و عوامل محیطی قرار می گیرد. حلما این افتخار را دارد که از برگ تازه حنا، حنای درجه یک نو تولید و تهیه می کند چرا که علاوه بر رنگ دهی حنا، خاصیت حنا برای مو، پوست و شادابی انسان بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد.
بو و رنگ حنای نو و تازه با حنای کهنه متفاوت است. 
با حلما آسوده خاطر و با اطمینان،
دانلود سریال حکایت کهنهEski Hikaye دوبله فارسی
نام سریال:حکایت کهنه(Eski Hikaye)
 
سال انتشار:2013
 
محصول کشور: ترکیه
 
زبان:(دوبله فارسی)
 
امتیاز: 7.4از10
 
کیفیت: 480p
 
کارگردان : Levent Cantek
 
ستارگان : Buğra Gülsoy, Funda Eryigit, Murat Daltaban
 
خلاصه داستان سریال حکایت کهنه :سریال حکایت کهنه درباره ی پسری به نام مته (با بازی بورا گولسوی) است که در زمان بچگی او پدرش را جلوی چشم او به قتل رسانده اند.او اکنون که پسر جوانی شده دنبال انتقام جویی از قاتل پدرش است . او که همراه مادر
بنا به پیشنهاد سرکار خانم شرفی زاده و تماس با انجمن نمایش اوز جهت تشکیل گروه نمایش روستای کهنه اوز ، با پیگیری انجمن و مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز ، این گروه نمایش فعال و آغاز به کار نمود.
در جلسه ای که در روز یکشنبه 24/9/98 در روستای کهنه و دبیرستان توحید با حضور اعضای هیات رییسه انجمن نمایش و همچنین اعضای گروه نمایش یاد شده شامل خانم ها شرفی زاده ، اسدی ، رفیعی و اسدی و رییس اداره خانم هاشمی برگزار گردید ، پیرامون چگونگی فعالیت گروه نما
ضرر جدی چای کهنه دم برای معده
زمان مطالعه : 3 دقیقه
چای از نوشیدنی های پرطرفدار بین ایرانیان است و از نظر پژوهش گران مصرف آن دارای اصولی خاصی است و چای کهنه دم برای دستگاه گوارش مضر است.عوارض جدی خوردن چای کهنه دم
آیا تا به حال شده که از صبح چای دم کرده باشید و تا شب ، همان را مصرف کنید ؟ احتمالا گاهی کار به روز بعد هم کشیده است. قطعا این اتفاق به دلیل تنبلی ، خستگی و هزاران دلیل دیگر برای ما افتاده است اما نکته اینجاست که آیا این کار ما باعث آسیب
ابونعمان عجلی از حضرت باقر ع حدیث کند که فرمود ای ابا نعمان  مردم تو را بخودت غافلر نکند زیرا سزای کار وکردارت بتو  رسد نه بانها رورزت را بچنین وچنان یعنی سخنان بیهوده بپایان مبر زیرا  باتو کسی هست که کردارتو را بر تو نگهدارد ویاد داشت کند ونیکی کن من ندیده ام چیزی رک برای تدارک گناه گذشته کهنه.  بهتر وشتابانتراز کردار نیکی که تازه باشد 
 آبونمان جعلی از حضرت باقر  ع  حیث کند که فرمود ای بونعمان مردم تو را بخودت مغرور نکنند و با مدح و ستایشت تو را از خودت غافل تکانند زیرا  سرای کار وارداتی بتو رسد نه بانها ورودت را چنین و چنان یعنی سخنان بیهوده بپایان مبر زیرا بات و کسی هست که کردار تو را بر تو نگهدارت و یاد داشت کند و نیکی کن و زیرا من ندیده ام چیزی را برای تدارک گناه گذشته و کهنه بهتر و شتابگر از کردار نیکی که تازه باشد
در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
 یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.
هر
نگاه کن من چه بی پروا چه بی پروابه مرز قصه های کهنه میتازمنگاه کن با چه سر سختی تو این سرمابرای عشق یه فصل تازه میسازمیه فصل پاک یه فصل امن و بی وحشتبرای تو که یه گلبرگ زودرنجییه فصل گرم و راحت زیر پوست منبرای تو که با ارزش ترین گنجینگاه کن من به عشق تو چه لیلاوارتن یخ بسته ی پروازو میبوسمبیا گرم کن منو با سرخی رگ هاتمن اون رگ های پر آوازو میبوسمتو رو میبوسم ای پاکیزه ی عریانتو رو پاکیزه مثل پرچم ایرانطلوع کن من حرارت از تو میگیرمظهور کن من شها
شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامی
کجاست؟
لحظه های خالی و بدون کینه و صبور
عطر خاطرات کهنه ی قدیم
عشق (مثل چشمه مثل رود) دور
دلم گرفته است...
مثل بارش شدید قطره های درد
روی شانه های صبح سادگی
در خیال روز های سرد
کجاست؟
لحظه های خیس انتظار
عشق خالص دو یار
کجاست؟ 
تئاتر بوسه های شب
حرف های گرم و عاشقانه ی دو لب!
کجاست؟
 هوای تازه وخنک
طرح آسمان آبی و بدون لک
دلم گرفته است...
دلم گرفته است...
دلم عجیب تنگ است؛
برای لحظه های عاشقانگی
برای خاطرات خوب و اتفاق های ناگهانگی.
شعر از شاعر خسته:
دلم میخواد بنویسم اولین شب پاییز چ حسی دارم....
امروز عکسای پارسال این روزا رو نگاه میکردم ... خیلی هاشو حذف کردم...سیر تحولی من در شش هفت ماه گذشته ( از مهر به اینور) کاملا مشهود و نمایان بود ! گاهی دلم میخواست میتونستم جای اون دختر توی عکس بودم !‌دقیقا توی همون برهه ی زمان...بعد زمان رو همونجا متوقف میکردم..ادم ها رو...حرف ها رو...همه چی رو...
امشب فقط دلم میخواست یک نفر بود حرف میزد ، حرف میزدو حرف میزد و من هیچ نمیگفتم !
تمام./
 
+ بعضی وقتا هم میگم به د
مستفاد از روایات این است که آلوی پوست کنده و خشک شده بهتر است و مضرات آلوی تازه در آن از بین می‌رود.✅در روایت آمده است:عَلَیْکُمْ بِالْإِجَّاصِ الْعَتِیقِ فَإِنَّ الْعَتِیقَ قَدْ بَقِیَ نَفْعُهُ وَ ذَهَبَ ضَرَرُه‌ وَ کُلُوهُ مُقَشَّراً فَإِنَّهُ نَافِعٌ لِکُلِّ مِرَارٍ وَ حَرَارَةٍ وَ وَهَجٍ یُهَیِّجُ مِنْهَایعنی بر شما باد آلوی کهنه و مانده زیرا آلوی کهنه نفعش باقی مانده و ضرر آن از بین رفته است و آن را پوست کنده بخورید زیرا برای هر
هر روز غروب خدا به دیدن مرد می آمد. با هم شعر می‌خواندند، قدم می‌زدند، باغبانی می‌کردند، مرد به خواب می‌رفت و خدا به آسمان ،آن روز مرد چیزی در خانه برای پذیرایی نداشت آماده شد به بازار رفت حسابی خرید کرد .در راه برگشت به خانه زنی را دید که در گوشه‌ای نشسته و در مقابلش مقدار خیلی کمی سبزی تازه روی یک دستمال  کهنه چیده شده و کودکی روی زانویش خوابیده، انصافاً سبزی‌ها خیلی تازه و معطر بود، اما دل مرد نمی‌خواست از این زن فقیر خرید کند. همین جور
عشقم عاشقم باش_داریوش
ریتم: 4/4                    گام:G
G..................C.......................G
تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش
G..........D7...........Am...............C....
غریبه از من و ما . عشق من عاشقم باش
G..........................C.......................G
عشق من عاشقم باش. که تن به شب نبازم
G.........D7........Am..........C....
با غربت من بساز .تا با خودم بسازم
G.........D7................Am............C...........
عشق من عاشقم باش. عشق من عاشقم باش
C...........G7...Bm...............G
تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی
G............D7........C..............Am
کهنه حدیث عشق و ت
رهروان خسته را احساس خواهم داد 
ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت 
نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سِهره ها را از قفس پرواز خواهم داد 
چشم ها را باز خواهم کرد ... 
*
خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد 
دیده ها را از پس ِ ظلمت به سوی ماه خواهم خواند 
نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت .
گوش ها را باز خواهم کرد ...
*
آفتاب دیگری در آسمان ِ لحظه خواهم کاشت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سوی خورشیدی
دارم از این میسوزم اونی که درسش واسش مهم نبود و فقط به معلما میگفت درس واسه چیه هممون اخرش قراره کهنه بشوریم و بریم خونه شوهر و درسش ازمن فوق العاده ضعیف تر بود الان شده ۱۵۰۰!تازه از فامیلشون که دوست خواهرمه پرسیده از مهشاد چه خبر!؟؟؟
درحالیکه من و اون سایه همو با تیر میزدیم!^_^
من حرفی ندارم و فقط دارم خفه میشم:)))
لعنت به این نظام اموزشی اشغال!^_^
همتون برید به درک با این اینده سازان پر بااااااار!
پ.ن:پدر فرد موردنظر جانباز۷۰درصداست!
اگر عاشق سبک و سیاق زندگی گذشتگان هستید و علاقه ی زیادی به داشتن اسباب و لوازم عتیقه و قدیمی دارید حتما به فرش های کهنه نما هم علاقه مند هستید.فرش های کهنه نما یا پتینه به آن دسته از فرش های قدیمی که در اثر گذر زمان کهنه نما شده اند و یا به آن دسته از فرش های نو که از قصد تبدیل به فرش کهنه نما می شوند گفته می شود.در قدیم الایام که هنوز فرش ماشینی تولید نشده بود بیشتر از گلیم و فرش های دستباف استفاده می شد.این فرش ها اگر الان هنوز باشند و آسیب چندان
خانه سردتر از بیرون بود. هر چند دقیقه یک‌بار فیوز می‌پرید و بخاری‌ها خاموش می‌شدند. مأمور اداره‌ی برق از حیاط بیرون رفت و یک فیوز کهنه و خاک‌گرفته از ماشین‌اش آورد. گفت‌ فیوزتان نیم‌سوز شده و نشان‌مان داد. فیوز کهنه را وصل کرد و گفت: «قابلی نداره. پنجاه تومن میشه» شماره کارت خواستم. گفت: نقدی پرداخت کنید. گفتم: نقد ندارم. فیوز کهنه را دوباره درآورد و فیوز نیم‌سوز را وصل کرد و رفت. دو دقیقه‌ی بعد دوباره فیوز پرید و بخاری‌ها خاموش شدند. مس
در خانه‌ی مادربزرگم، یک خانه‌ی قدیمی در یکی از محله‌های قدیمی یک شهر کوچک قدیمی، زمستان است. شب است. نیمه‌شب است. بیرون باران می‌بارد. از همان باران‌ها که گلی توی در دنیای تو ساعت چند است بهشان می‌گفت بارش. نور زرد رنگ یک آباژور قدیمی، دیوارهای کهنه‌ی ترک برداشته، قالیچه‌ی دستباف قدیمی، بخاری گازی که شعله‌هایش نارنجی می‌سوزد، کتری چدنی ته سوز و قهوه جوش مسی روی بخاری، یک تلوزیون ناسیونال قدیمی خاموش و خاک گرفته گوشه‌ی اتاق، یک چمدان
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
 
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
 
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت
 
دهانت جوجه‌هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت
 
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق می‌سازیم
از این پس عشق‌ورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
 
من و تو عشق را گسترده‌تر خواه
آدم‌ها تنها آن لحظه‌ای نیستند که تو تازه ملاقات‌شان کرد‌ه‌ای و با اولین واکنشی که ازشان دیده‌ای، صفت‌هایی را توی ذهنت بهشان چسبانده‌ای. آدم‌ها کهکشانی از لحظه‌ها هستند، گاهی به سرعت نور از کنار هم می‌گذرند و در این گذر، تداعی‌ها و تصویرهای انتزاعی ردوبدل می‌شود. گاهی اما دو کهکشان از دو آدم، همپوشانی پیدا می‌کنند. آن وقت فرصت داری که لحظه‌های خودت را پیدا کنی. جلو می‌روی و مثل فضانوردی معلق دنبال‌ کشف تازه‌ای هستی. شاید تو در دیگ
دیوارهای مسجد آن محله را شبیه مسجد جامع کاشی‌کاری کرده‌اند. همان طرح و همان اندازه. زیبا و تروتمیز، کاشی‌ها را مشابه همان ساخته‌اند و چسبانده‌اند به دیوار. بدون هیچ پریدگی یا تَرَکی در لعاب کاشی‌ها. همه‌چیز نو و زیباست. خوب نگاهش می‌کنم. بیش از چند دقیقه. با صبر و حوصله نگاهش می‌کنم. فردایش می‌روم مسجد جامع و روبه‌روی همان دیوار قدیمی می‌ایستم و آن را هم خوب تماشا می‌کنم. انگار تفاوتشان بیش از چیزی است که به‌چشم می‌آید!
کاشی‌های مسج
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس‌هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى‌لرزیدند. پسرک پرسید: ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى‌زد و نمى‌توانستم به آنها کمک کنم. مى‌خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى‌هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود. گفتم: «بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
دیوارهای مسجد آن محله را شبیه مسجد جامع کاشی‌کاری کرده‌اند. همان طرح و همان اندازه. زیبا و تروتمیز، کاشی‌ها را مشابه همان ساخته‌اند و چسبانده‌اند به دیوار. بدون هیچ پریدگی یا تَرَکی در لعاب کاشی‌ها. همه‌چیز نو و زیباست. خوب نگاهش می‌کنم. بیش از چند دقیقه. با صبر و حوصله نگاهش می‌کنم. فردایش می‌روم مسجد جامع و روبه‌روی همان دیوار قدیمی می‌ایستم و آن را هم خوب تماشا می‌کنم. انگار تفاوتشان بیش از چیزی است که به‌چشم می‌آید!
کاشی‌های مسج
یکی از فرش های متفاوتی که چندی پیش تولید و وارد بازار فرش ماشینی شد فرش ماشینی پتینه بود.فرش ماشینی پتینه که به معنای فرش کهنه نما هم می باشد فرشی است که برگرفته از فرش های قدیمی و چند صد ساله است که در اثر گذر زمان کیفیت خود را از دست داده اند.فرش های با قدمت بالا مسلما قیمت بالایی هم دارند و همه افراد نمی توانند آنرا تهیه کنند ضمن اینکه بیشتر این فرش ها در اثر گذر زمان و پا خوردن بشدت دچار ساییدگی و پوسیدگی شده اند و قابلیت استفاده در خانه را ن
بسم الله الرحمن الرحیمامام زمان در آیین هندیان
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه وپریان و آدمیان باشد.
و حق و راستی با او باشد وآنچه در دریاها و زمین ها و کوه ها پنهان باشد همه را به دست آورد و ازآسمان ها و زمین آنچه باشد خبردهد واز او بزرگتر کسی به دنیا نیاید.
پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد و نام او "منصور" باشد.تمام عالم را بگیرد و به دین خود آورد و همه کس را از مومن و کافر بشنا
شستشوی فرش
روش‌های مختلفی برای شستشوی فرش وجود دارد. با توجه به امکانات و جنس فرش بهترین روش شستشوی فرش را انتخاب کنید. استفاده از شوینده مناسب و نحوه شستشوی فرش در حفظ کیفیت و دوام فرش موثر است. نحوه خشک کردن،
پس از شستشو نیز از موارد مهم است. چنانچه فرش به درستی و در ظرف ۲۴ ساعت
خشک نشود، امکان رشد قارچ و عوامل بیماری زا در آن بیشتر می‌شود. قبل از
شستشوی فرش همه جوانب را در نظر بگیرید.

شاید تعجب کنید چرا باید روش های کهنه کردن فرش وجود داشت
دو هفته ای هست که بچه های شرکت سالن میگیرن برای برنامه فوتبال.
دیروز جلسه دوم بود که میرفتم، البته به اصرار بچه ها... وسطای بازی اومدم استاپ کنم که زانوم خالی کرد و دادم به هوا رفت و نقش بر زمین شدم.
شدت درد به حدی بود که چشمام سیاهی میدید. و باز هم دوباره، همان درد قدیمی و کهنه سر باز کرد.
حالا بازم باید تا هفته ها لنگ بزنم و به خودم لعنت بفرستم که چرا رفتم جودو! آخه میخواستی که چی بشه ؟ مگه خدا براش مهم بود که تو چی ازش میخوای ؟
بدبختی اینکه ماشین
 به روایت افسانه‌ها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد.او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود.
ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می‌رسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد !!!کسی از او پرسید: این وسیله چیست؟ شیطان پاسخ داد: نومیدی و افسردگی است .
آن مرد
تنوعی که هم اکنون در فرش های ماشینی بوجود آمده است انتخاب فرش ماشینی را برای افراد کمی دشوار کرده است.چراکه محصولات جدید در طرح و رنگ جذاب و دلربا هستند و قطعا افراد در انتخاب یک فرش مناسب با چالش هایی مواجه خواهند شد.اگرچه که این گوناگونی و وجود طرح های متفاوت موجب سردرگمی برخی افراد می گردد ولیکن عده ای از همان ابتدا می دانند بدنبال چه نوع فرشی هستند. این دسته افراد که علاقه مند به طرح های سنتی و قدیمی هستند تمایل زیادی به خرید فرش های دستب
درسوره مریم /۲۵(وهزّی الیکِ بجِذع النخله تُساقط علیکِرُطباًجَنیّاً).خدا به حضرت مریم میفرماید:شاخه خرما رابه سمت خود تکان بده تا رطب تازه بر تو بریزد،ولذا طبق اینآیه شریفه برای زنی که زایمان کرده یکی از بهترین غذاهارطب تازه است.
✅ 
استاد علی صفایی حائری:
واقعیتش این است که من هنوز براى این دنیا،براى این هفتاد سالم کارى نکرده‌ام،برنامه ریزى نکرده‌ام حتى موجودى خودم را ارزیابى نکرده‌ام چه رسد به این که بخواهم براى دنیاهاى دیگر،برنامه که هیچ، امکاناتى،بودجه‌اى و وسائلى فراهم بکنم.در دعاى شعبانیه هم هست: 
«فقد افنیت عمرى فى شرة السهو عنک و ابلیت شبابى فى سکرة التباعد منک» ؛ خدایا! من تمامى سرمایه‌ام را با سهو،با فراموشى نابود کرده‌ام. یادم رفته تا کجا مى‌خواهم ب
امام صادق ع فرمود نجاشی دنبال جعفر بن ابیطالب  و اصحابش فرستاد آنها وارد شدند نجاشی در اتاقی روی خاک نشسته و جامه های کهنه پوشیده بود جعفر گوید چون اورا بآنحال دیدیم از او بترسیدم که مبادا دیوانه شذه باشد چون وضع و پریدگی چهره مارا دید گفت سپاس خدایی که محمد ص را یاری کرد و چشمش را روشن نمود شمارا مژده ندهم گفتم پادشاهاچرا گفت اکنون بکی ار کار ااگاههای مناز سر زمین شما آمد و بمن گزارش داد که خدای عزوجل   پیعمبرش محمد ص را یاری فرموده ود سمنش
تا چندین سال پیش با شنیدن نام فرش ماشینی همه ذهنشان به سمت فرش های ماشینی ٧٠٠ و ١٠٠٠ شانه می رفت اما اکنون با تولید فرش های ماشینی متنوع و با رونمایی از یکسری فرش های خاص پی می بریم که صنعت تولید فرش ماشینی بشدت توسعه یافته است.حتما پیش آمده که نام برخی فرش های ماشینی را بشنوید اما تفاوت آنها را با فرش ماشینی سنتی ندانید. یکی از این فرش ها که شاید نامش به گوش شما هم رسیده باشد فرش ماشینی پتینه است.فرش پتینه چیست؟پتینه از نظر لغوی بمعنای کهنگی م
معرفی کتاب 1984
کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول یکی از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان می‌باشد که تأثیر زیادی در فرهنگ عامه و رسانه‌ای جهان گذاشته است.
۱۹۸۴ رمانی است که هیچگاه کهنه نمی‌شود و داستان آن برای ابد تازه جلوه می‌کند و هر کسی گمان می کند که کتاب برای عصر او نوشته شده است. با کتاب ۱۹۸۴، اصطلاحاتی مانند «برادربزرگ» به واژه‌های روزمره مردم و مطبوعات تبدیل شدند.
کتاب 1984 تا به حال به بیش از ۶۵ زبان مختلف برگردان شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فر
معرفی کتاب 1984
کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول یکی از شاهکارهای مسلم ادبیات جهان می‌باشد که تأثیر زیادی در فرهنگ عامه و رسانه‌ای جهان گذاشته است.
۱۹۸۴ رمانی است که هیچگاه کهنه نمی‌شود و داستان آن برای ابد تازه جلوه می‌کند و هر کسی گمان می کند که کتاب برای عصر او نوشته شده است. با کتاب ۱۹۸۴، اصطلاحاتی مانند «برادربزرگ» به واژه‌های روزمره مردم و مطبوعات تبدیل شدند.
کتاب 1984 تا به حال به بیش از ۶۵ زبان مختلف برگردان شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فر
بعضی دوستت دارم ها را نمی شود گفت...


اصلا نباید گفت...


باید گذاشت ته دل


تا کهنه و کهنه و کهنه تر شود


مثل قالی، قدیمی شود...


قیمتی شود


 


بعضی دوستت دارم ها را نباید گفت


حتی به اندازه ی یک لایک در اینستا


یا یک آیکونِ کوچک



که مجبور شوی ۱۱۰۰ بار صفحه را رِفرِش کنی


ببینی جواب در خورِ کامنتت گرفته ای یا نه!


 


بعضی دوستت دارم ها باید بمانند برای خودت


برای روزهای مبادای زندگیت


برای شب های دلتنگیت.


یا وقت هایی که شعر میخوانی


و قلپ قلپ چای
 از اواسط مهر ماه تا اوایل آذر ماه فصل برداشت میوه تازه زرشک قرمز در شهر ستان های بیرجند و قاینات  است. زرشک تازه به سه صورت فروخته می شود:
 
فروش زرشک تازه با برگ و شاخه 
فروش زرشک تازه خوشه شده  (شاخه های و برگ ها در این شیوه جدا می شوند)
فروش زرشک تازه به صورت دان شده. 
 
قیمت روز هر دسته از دیگر گروه ها متمایز است. قیمت زرشک تازه با برگ و خوشه در مجموعه زرشک ابرام برا فروش عمده  ۱۵ هزار تومان است. قیمت فروش زرسک تازه خوشه شده ۲۰ هزار تومان و قیم
عبدالاعلی گوید شنیدم از حضرت صادق ع که گوید میفرمود  کس بخدا وروز جزا ایمان دارد نباید در مجلسی بنشیند که امامی در ان عیب کنند یا مومنی را تهمت نمابند و 12 ونیز انحضرت ع فرمود سه مجلس استکه خداوند انها دشمن دارد وعذاب خودرا بر اهل ان بفرستند پس با انان ننشینید ومجالست نکنید که در ان کسی باشد که در فتوای خوددروع گوبدو دیگر مجلسیکه ذکر دشمنانما در ان تازه و نو ولی ذکر ما در ان کهنه باشدودیگر مجلسیکه در ان کسی استکه ار پیروی ما مردم دا باز مبدا رد
زمین چه با سخاوت است. گرمى آغوشش باز است به روى مسافرها 
دانه اى که در خاکش خانه مى کند و گرده ى افشانى که بر آن مى نشیند را در بر مى گیرد و با داشته هایش در طبق اخلاص آن را مى نوازد. بذر ریشه مى دواند و آغوش زمین مى فشارد، جوانه مى زند و سر بر مى آورد. به بار مى نشیند؛ خواه میوه اى باشد یا رنگ و رایحه اى. و دانه یا گرده ى مسافر دیگرى روانه ى سفره ى خاک مى کند. 
زمین را دوست دارم. جایم مى دهد. سفر پیشینم را بذر سفر تازه مى پروراند. هر بار مى رویاندم به ب
چه سانی دل؟ خوشی با روزگارت؟به راه دل چه پوچی شد هزارت
خوشی با درد و خونی با دل خوشمیان دشمنان پرشمارت
برو ای دل مباش این سان پریشانبه سر آید شبان انتظارت
حریفی طعنه ای زد پشتِ سر دوششنیدم، حال پندِ آشکارت:  
مزن صوفی دم از عشق و خمش باشکه بوی نم دهد حرف قصارت
جهان نو گشت و حق نو گشت و حقدارو لیکن تو خوشی با خشکبارت
ز بس قاطی زدی هر کهنه و نوکه قاطی شد نوار هشت و چارت
چون نو آمد دگر هر کهنه نسخ استسخن نو گفتمت، این نو نثارت
زبان از صحبت حق آتشین ا
اقا یکی که به پشمشم نیست ب اقای مهری کنکور اسان است زنگ بزنه بگه کی گفته میخوایم بات کار کنیم که تازه رتبه دو رقمیم نشیم تازه شرطم میذاری یک ساعت و نیمم مخ ادمو میذاری تو فرقون ک بگی خیلی خفنی و خفنین و اینا!!؟؟ تازشم!!! م اگ مشاور میخاسم همون تابستون میزنگیدم باو. بیا بروووو ://// یه فیلم خاسیما! اه :| ینی تازه وقتشم مهمه براش! 
م سرم درد گرفته :/ 
#برشی_از_یک_کتاب
#اعتقادی
واقعیتش این است که من هنوز براى این دنیا،براى این هفتاد سالم کارى نکرده‌ام،برنامه ریزى نکرده‌ام حتى موجودى خودم را ارزیابى نکرده‌ام چه رسد به این که بخواهم براى دنیاهاى دیگر،برنامه که هیچ، امکاناتى،بودجه‌اى و وسائلى فراهم بکنم.در دعاى شعبانیه هم هست: 
«فقد افنیت عمرى فى شرة السهو عنک و ابلیت شبابى فى سکرة التباعد منک» ؛ خدایا! من تمامى سرمایه‌ام را با سهو،با فراموشى نابود کرده‌ام. یادم رفته تا کجا مى‌خواهم بر
❣یک دقیقه مطالعه
 
عمر عقاب ۷۰ سال است ولی به ۴۰ که رسید چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد..
نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.
 
آنگاه عقاب است و دوراهی:
  --> بمـیرد یـــــا دوباره متولد شود<--
 
ولی چگونه؟؟
 
عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش ر
تقدیر ماست آنچه نوشتند پیش از این 
فصلی هزار "شاید" و سالی پر از "اگر"
فردا به دوش می کشم اندوه کهنه را
فردا هزار و سیصد و ... اندوه تازه تر
 
شعر از محمود نگهداری
 
 
از زبان موسیقی بشنویم حال امروز و امسال مون رو :)
+ بشنویم از مرتضی احمدی 
دریافت
 
+ و بشنویم از بابک افرا
دریافت
 
پ ن: سالی که گذشت سال بد بود؛ سالی بد و بد، ز بد، بدتر بود...
پ ن2: موسیقی مرتضی احمدی نوعی هنر فولکلور است که یه مطلب در موردش خواهم نوشت در سال جدید ان شاءالله.
از خیابان و بازار که می گذشت به اطراف نگاه نمی کرد. در زمانی که در مشهد مقدس فلکه ای دور آستانه امام رضا(علیه السلام) احداث کردند و با احداث آن فلکه، قبرستان قتلگاه که قبرستان بزرگ و مهمی بود در داخل مشهد و در جانب شمالی صحن کهنه (صحن انقلاب اسلامی)، از بین رفت و اینها در آن زمان در مشهد کارهای مهم و جالب توجه هر کس بود، من همراه مرحوم حاج آخوند از درب غربی صحن کهنه بیرون رفتیم و در ابتدای بالا خیابان که حالا (سال 1354 شمسی) نامش خیابان نادری است می
ازدواج و برگزاری مراسم یکی از مراحل سخت در عروسی است اما با پشت سر گذاشتن این دوران کوتاه ،دوران زندگی مشترک با کوله باری از مسائل کوچک و بزرگ در انتظار تازه عروس و داماد هاست.تازه عروس ها می توانند با داشتن علم مدیریت خانه داری بسیاری از این مسائل را به دوران شیرینی تبدیل کنند.

ادامه مطلب
کهنه شور خشک کن دار عنوان مقاله ی ما می باشد. شما در این مقاله با چند وسیله ی مهم برای شست و شوی لباس ها یتان آشنا می شوید. که مهم ترین آنها کهنه شور خشک کن دار می باشد. این مقاله در ادامه ی مقالات کهنه شور لباس بچه و کهنه شور نوزادی و طرز استفاده کهنه شور و مقالات مربوط به بهداشت و نظافت آمده است.
از شما دعوت می کنم مقالات مینی واش کهنه شور و کهنه شور چیست را مطالعه نمایید.
این مقاله توسط مری مارلو لورت (Mary Marlowe Leverette) نوشته شده و توسط تیم حر
توجه نکردی به تنهائیام و
ندیدی چه ترسی نشست توو نگاهمو
مدارا نکردی با دلتنگیامو
فقط خواستی باشی به جای خدام و
به جای خدام و …
با هر ردِ پایی که اندازه ی کفشته راه میام و
جلو هر کی چشماش شبیهِ خودت میشه کوتاه میام و
نموندی باهام و …
خزونم که از زورِ تنهائیام
میخوام مثلِ پیچک بپیچی به پام
تو دردی من اینو میفهمم ولی
بگو جز تو درمونو از کی بخوام
تو بارونیِ کهنه ی کنجِ خونه
که خیلی چیزا از دلِ من میدونه
چه آغوشِ گرمی ، چه پاییزِ سردی
چقد فکر میکردم
پتینه یعنی هنر کهنه کردن فضای یک خانه،  پتینه کاری به هنرمند و دکوراتور اجازه میدهد که اشیاء و محیط را به طرز کلاسیک دیزاین و طراحی نموده حال و هوای فضا را قدیمی و کهنه نشان دهد .
وسایل کار نقاشی دکوراتیو عبارتست از :
انواع قلم موها
رولها
کاردک ها
برسهای مخصوص
اسفنج های دریایی و مصنوعی
پارچه های تهیه شده از پوست حیوانات
شانه ها
ریسمانها و ابزار خاص برای ایجاد نقوش که همگی کاملا حرفه ای بوده و کاربرد عمومی مطلقا ندارد.
انواع پتینه ها
پتینه ه
دو هفته ای میشه که تو خونه جدید مستقر شدیم. همون تیپ خونه ای که همیشه تو رویاهام مصور میشد همون محله ای که واقعا دوست داشتم اونجا زندگی کنم. یادمه نامزد که بودیم همسرم با پدرش برای شراکت صحبت میکردن که طبقه دوم خونشون رو بسازن برای ما. دقیقا تو همین محله ای که الان ساکن ایم و منم که همیشه تصویر سازیم قوی هست فکر میکردم چطوری صبحا تو بالکن خونه با سر و صدا ورزش کنم که طبقه پایینی ها اذیت نشن؟ جمعه که تو بالکن صبحانه میخوردیم همسری کش های ورزش رو
دلایلی مهم برای نخوابیدن روی تشک کهنه
گذر  زمان باعث ایجاد قارچ، گرد و غبار و عرق روی تشک می شود که این عوامل باعث بروز آلرژی می شود و امکان دارد دچار مشکلات پوستی شوید.
مواردی که در صورت استراحت و خوابیدن روی تشک کهنه و قدیمی میتواند شما را تهدید کند.
دلایل متعددی وجود دارد که ممکن است منجر به پیشنهاد خرید تشک جدید شود ؛ ممکن است آلرژی های ناشی از گرد و غبار به سراغتان بیاید. استفاده از تشک کهنه و قدیمی ممکن است  ورود گرد و غبار را برای شما به
هوس زن گرفتن به‌سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالیِ خانواده‌ی همسرم پایین‌تر از خانواده‌ی خودم باشد، تا بتوانم زندگیِ بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته‌بود. نمی‌دانم این خبر چگونه به گوش رییسم رسید، چون به صرفِ نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم رییس من «عاصم» است، اما کارمندان به او می‌گویند «عاصم جورابی!»
سرِ ساعت به رستوران رفتم. رییس تا مرا دید گفت: «چون جوانِ خوب و نجیب و سربه‌راهی هستی، می‌خوام نصیحتت کنم». 
ارزش افزوده در زبان مقصد-دستاوردهای ترجمه
زیاد شنیده ایم که در ترجمه بسیاری از لطافت های متن اصلی از دست می رود. در اینجا با مثالهایی از مهمترین ترجمه های ادبی فارسی سعی می کنم بر آنچه که در ترجمه بدست می آید تاکید کنم. 
 
مترجم ادبی بازرگانی است که ادویه ای را از سرزمینی دور می آورد، در این سفر، نمک هفت دریا بر آن چاشنی نشسته، رطوبت انبار کشتی در آن اثر کرده، آفتاب هفت صحرا بر مغز آن تابیده و خلاصه شیره جان نویسنده به هزار شیوه خوش و ناخوش، خو
دوست می گفت شاید همین جا روی همین نقطه که ما نشسته ایم و آسمان پر از ستاره مثل پرگار به دورمان می چرخد. شاید همین جا که در آیینه ایی ناپیدا در جای دیگر تکرار می شود و ما این تصویر را تنها در خیالمان می بینیم. دوست می گفت و می گفت و می گفت. 
وقتی پرده آسمان این قدر نزدیک و دور است چون سهل و ممتنع، وقتی است که باید دوست کنارت باشد و هر چه را پیش از این به او گفته اند فراموش کند و روی پرده دنبال نقش هایی بگردد که یادش نداده اند. آسمان فرش دستبافی ست که ب
هفته دیگه قراره بالاخره زانوم رو عمل کنم. پس از 5 سال!
بیمه یکم گیر داده بود که باید حتما گزارش حادثه داشته باشید که تایید کنیم! رفتم یکی از ورزشگاه های آشنا که مسئولش یه برگ گزارش حادثه سوری بهم بده که فهمیدم که امکانش نیست چون اصولا اونا برای کسی که بیمه ورزشی بوده باشه همچین کاری میکنند و ناامید شدم.
راه حل دوم این بود که برم از شورای محل بخوام که بریم کلانتری و یه استشهاد بدیم!
اعصابم خورد بود که دیگه امروز حضوری با حضرت دوست رفتیم بیمارستان
چراغ‎های آبی و قرمز خانه‎ی پایین خیابان از اتاق جدید پیدا نبودند. آهی کشید. چراغ‎ها را دوست داشت، شب‎هایی که خوابش نمی‎برد به چراغ‎ها خیره می‎شد و به زندگی اهالی خانه پایین خیابان فکر می‎کرد. به این که در خانه آن‎ها هم حتما دختری روی تختش دراز کشیده که خوابش نمی‎بَرَد. احتمالا تخت او را هم بی‎توجه به نکات ایمنی، پای پنجره گذاشته‎اند. شاید او هم زیاد از این بابت ناراضی نیست، چون می‎تواند شب‎ها و صبح‎ها، چشم‎هایش را به آسمان بدوزد.
نم
هی روزمه پر و پیمونش رو نگاه میکنم و هی تصویرش تو اتاق معاینه میاد جلو چشمم ... چه طور ممکنه یعنی؟  با اون همه عنوان و کارگاه و سمت و کهنه کاری،  چطور میشه که یه ویزیت رو انقدر مبتدیانه و غیر حرفه ای انجام بدی ؟
انقدر سرد شدم دیگه دستم به خوندن نمیره ...

+کامنتهای پست قبل رو جواب میدم ... فعلا ولی خالی شده ام! 
شاید اغلب شما فکر کنید چیزی که به آن پسماند اطلاق می شود، زباله هایی است که هر روز ماموران شهرداری از درب خانه ها جمع می کنند. یا مقوا و پلاستیک هایی که به غرفه های بازیافت تحویل می دهید. اما اینگونه نیست. هر چیزی کهنه یا نویی که از خانه شما دور انداخته می شود پسماند است. که می تواند شامل لوازم الکترونیکی غیرقابل استفاده، ظروف غذاخوری مستعمل، کیف و کفش کهنه و حتی لباس هایی که دیگر سایز شما نیستند، باشد.
متاسفانه با گسترش زندگی مدرن و به طبع آن آ
یک زخم نامرئی شده ام..
حتی، گاهی رویش آرام آرام نمک میریزم و عمیقش میکنم؟
هی سکه می اندازم و میگویم روی شیرش شانس من است
هی خط میشود..
خط میشود و عمق میدهد به این زخم..
ت
ن
ه
ا
این کلمه معانی مختلفی دارد که هر کس در زندگی ش انگار میتواند چندین بُعدَش را تنها بفهمد:))
تنها در تنها
به سرم ، هوای عشقتدرد من ، دوای عشقت آمدم به جان نثاری بشوم فدای عشقتتب کهنه ، بیقراریجان خسته ، بردباری چه شود ، که با من آیدنظری ، نگاه عشقت دگران خبر ندارند که تو را چگونه خواهمهمه جان و تن ببازمسر ماجرای عشقت به امید صبحگاهیکه در این بند نباشممطلعی که سر بریدهبرسم به پای عشقت
کاری ندارم با جهنّم یا بهشتش
از بس نوشته، جا ندارد سرنوشتش
هر صفحه را پُر کرده از تاریخ زشتش
جایی برای دست‌کاری نیست دیگر
تا جمله‌بندی می‌شود حسّ دقیقت
هِی سنگ می‌کوبند بر قلب رقیقت
هربار شکل تازه‌ای دارد حقیقت
عاشق شدن هم افتخاری نیست دیگر
این‌جا زمین نه، کُشته‌زار ماست انگار
هِی کُشته روی کُشته می‌کارند هربار
غیر از هزاران سال کِشت و کُشت و کُشتار
بر دوشِ انسان هیچ باری نیست دیگر
بازیگر اصلی نشسته پشت پَرده
در داستان کهنه‌ی
به نام "او"
گاهی تداوم حرف‌های تلخ آزارم می‌دهد،این نشدن‌ها، نمی‌شودها، نتوانستن‌ها...گاهی خودم یادم می‌آید،تداومی کهنه از تلخی...گاهی می‌گویم باید در دستان باد رها می‌شد!گاهی میگویم ای کاش صبر!گاهی می‌گویم... آه...چقدر حرف می‌زنم در این تداوم تلخ....
"مسافر"
عمر همچون جوی نو نو می رسد 
مستمری می نماید  د ر    جسد 
عمر انسان ، مانند آب جویباری در حال گذار و طی شدن است ، ولی همین جزء به جز ء گذشتن که بصورت دائمی و مستمر صورت می گیرد سبب این شده است که انسان به اشتباه خیال  کند ؛ "جریان عمر بصورت خطی و ممتد و مستمر است ."
در این جهان حتی یک لحظه سکونوجود ندارد . ما نسبت به این حرکت سریع و دقیق و دائمی که جهان راتازه می کند ، اطلاعی نداریم ،زیرا وقتی که حرکت شتاب بیشتری پیدا می کند ، از آن جهت که در ک ما نمی ت
عمر همچون جوی نو نو می رسد 
مستمری می نماید  د ر    جسد 
عمر انسان ، مانند آب جویباری در حال گذار و طی شدن است ، ولی همین جزء به جز ء گذشتن که بصورت دائمی و مستمر صورت می گیرد سبب این شده است که انسان به اشتباه خیال  کند ؛ "جریان عمر بصورت خطی و ممتد و مستمر است ."
در این جهان حتی یک لحظه سکون وجود ندارد . ما نسبت به این حرکت سریع و دقیق و دائمی که جهان راتازه می کند ، اطلاعی نداریم ،زیرا وقتی که حرکت شتاب بیشتری پیدا می کند ، از آن جهت که در ک ما نمی
 
پودر از سیرهای تازه و خشک شده که شامل آلیین و آلیناز هستند، اما شامل آلیسین نیست، ساخته میشود. طبق یک بررسی مارس ۲۰۰۱ منتشر شده در مجله تغذیه.
 
بیشتر تحقیقات نشان داده است که سیر تازه یک منبع مناسب تر برای کسب فواید سیر در بدن را فراهم می کند، اما کپسول سیر هم میتواند یک گزینه جایگزین باشد، به خصوص اگر شما بوی سیر تازه را دوست نداشته باشید. کپسول سیر حاوی پودر سیر غلیظ، اسانس یا عصاره سیر است. 
ادامه مطلب
در فصل گذشته فرانک ریبری ستاره کهنه‌کار و با سابقه بایرن مونیخ اعلام کرد که در پایان فصل به طور رسمی از این تیم جدا خواهد شد.
پس از انتشار این خبر، تیم‌های همچون شفیلدیونایتد که به تازگی به لیگ جزیره صعود کرده است و همچنین السد قطر علاقه خود را به جذب این بازیکن نشان داده‌اند.
و حالا با افشای خبرگزاری‌های فرانسوی، لیورپول نیز پس از اعلام خبر جدایی ریبری از بایرن یکی از تیم‌های بوده است که شرایط وی را زیر نظر داشته اما با توجه به آنکه قرمزه
هزار سال دیگر هم که بگذرد
هزار ضریح مطلا هم که برایت بسازند
ما باز هم برای کهنه پیراهنی که از تو دریغ شد، گریه می‌کنیم.
+مردهای خانه عازم تواند و باز من جاماندم...
+از ما جامانده‌ها چه بر می‌آید جز اینکه دور هم بنشینیم به روضه خوانی و اشک...
+الحمدلله علی کل نعمه
+المستغاث بک یا صاحب الزمان
امروز با نفرتِ ترسناکم مواجه شدم،
اولین و کهنه ترین کینه ی روحم رو لمس کردم،بهش خوب نگاه کردم،بالا و پائینش کردم،دیدمش؛بعد از مدت ها ندیدنش امروز خوب تر از همیشه دیدمش،بدون اینکه بترسم حالت تهوع همیشگی سراغم بیاد، بدون اینکه نگران شب زنده داریُ خوابِ بد باشم!آهنگایی که اونو یادم میاوردن رو گوش دادم،خاطرات منفور رو با جزئیات مرور کردم،خط خطی های رو چهرشو حذف کردم تا خوب درکش کنم،چیزهای خوبُ بدشو باهم زیرُ رو کردم،احساسِ بی اساسِ اولیه ی خ
 درازنای شب اندوهان را از من بپرس که در کوچه تا سحرگاه رقصیده‌ام و سنگ‌فرش‌های حوصله را به شیون عبث گام‌هایم آغشته‌ام‌. از من بپرس که همپای بادها در شهر و کوه و دشت به دنبال تو گشته‌ام و ساعت کوکی کهنه‌ام را به وقت ساحل ابدیت میزان کرده‌ام. جای پاهای کوچکت را بر ماسه‌ها دیدم. صدا زدم الکساندر... دویدی بالای صخره‌ها. مرا نگاه نکردی.
وقتی گرفتار احساسات وسواسی و افکار کهنه می شوی، ذهنت آشفته می شود و هیچ تصویر روشنی از واقعیت نمی بینی. منظورم از افکار کهنه و احساسات وسواسی چیست؟ احساسات وسواسی همان استرس همیشگی ات است، یا احساس درماندگی و سرخوردگی، تنفر و تمام احساسات منفی که ذهنت را آشفته و بدنت را بیمار می کند.
موضوع جدی است
در اینجا از قانون جذب حرف نمیزنم، از رسیدن به امیال و آرزو های کودکانه ات حرف نمیزنم، موضوع سلامت عقل و روانت است. کسی که به خواب می رود معمولا اطل
• رفته‌بودم حیاط پشتی، لباس‌ها را از روی بند جمع کنم. یک لباس‌ زیر زنانه نزدیک گونی کهنه‌ی مرد افتاده‌بود روی کاشی و لک شده‌بود. به زن نشان دادم. نشناخت. گفتم مال من هم نیست. بعد هردو سعی کردیم یک‌دیگر را مجاب کنیم که مال توست. که بی‌فایده‌بود. زن لباس زیر را از من گرفت و انداخت سطل آشغال و رویش یک‌خروار پوست میوه ریخت. عصر رفتم تا لباس‌های تازه‌شسته را پهن کنم. برگشتنا، کنار سبد، چشمم افتاد به یک گیره‌ی فلزی. گیره‌های ما همه از جنس چوب
«بندگان خدا! تقوا پیشه کنید و از دنیا بر حذر باشید. اگر بنا بود همۀ دنیا به یک نفر داده شود یا یکی برای دنیا باقی بماند، چه کسی بهتر از پیامبران برای بقا و شایسته تر به رضا و راضی تر به قضاء؟! امّا بنای آفریدگار بر این نیست، که او دنیا را برای فنا آفریده است. تازه های دنیا کهنه است، نعمت هایش فرسوده و متلاشی شده و روشنایی سرورش، تاریک و ظلمت زده. دنیا، منزلی پست و خانه ای موقت است. کاروانسراست. پس در اندیشۀ توشه باشید و بدانید که بهترین رهتوشه تقو
سلام رفیق! قربانت بشوم عباس من! 
هربار به نحوی عشق خود را در دلم تازه می‌کنی . مدیونت هستم تا جان در بدن دارم. این را مرحمتی از جانب حق و عنایتی از جانب تو میدانم که اجازه نمیدهد و اجازه نمیدهی یادت در قلبم کهنه شود...
ادامه مطلب
بابک جهانبخش پایان تازه
دانلود آهنگ بابک جهانبخش پایان تازه با کیفیت ۳۲۰ و لینک مستقیم به همراه پخش آنلاین و متن ترانه
Download Song ♪ Babak Jahanbakhsh Payane tazeh ♪ With Best Quality + Lyrics
بزودی…دمو و تیزر قرار گرفت. زمان پخش نامشخص
 
منبع: گیتار موزیک
با من رازی بود
که به کو گفتم
با من رازی بود
که به چا گفتم
تو راهِ دراز
به اسبِ سیا گفتم
بی‌کس و تنها
به سنگای را گفتم 
□ 
با رازِ کهنه
از را رسیدم
حرفی نروندم
حرفی نروندی
اشکی فشوندم
اشکی فشوندی
لبامو بستم
از چشام خوندی 
۱۳۳۴
سلام مهربون ترین خدا 
امروز لیلا زنگ زد گفت چنور دستگاه GPS ت رو لازم داره هیچ کدام از دستگاه های اداره نیستن 
منم گفتم باشه مشکلی نیس من کمی میوه بخرم ، میرم خانه ، بیاین اونجا ازم بگیرید 
یاد روزی افتادم که تازه نقشه کشی یاد گرفته بودم 
ولی gps نداشتم 
از معاون اداره GPS خواستم گفتم پول در آوردم 
یکی میخرم فعلا پول ندارم ، ندادن بهم...تا رفتم حساب شرکت رو فعال کردم 
و از حساب شرکت یه GPS خریدم. 
خب خیلی دلم شکست چون نقشه بردار های قبل حتی از کامپیوت
1.
از میان پلک های نیمه بازم، دیدم که فنجان از دستم روی زمین افتاد، هزار تکه، صد هزار تکه شد؛
از میان پلک های نیمه بازت، ببین که دل، اگر از دست آدمی روی زمین بیفتد، چند تکه، چند هزار تکه خواهد شد؟
 
2.
دورمان دیواری کشیدم. دور ِ ما، و چیزی که روزگاری رازمان می پنداشتم و در اعماق سینه محفوظ و یگانه نگاه داشته بودم مبادا روزی مجبور باشم دردهای تو را با دیگری قسمت کنم. و حالا تصور کن مرا، و خودت را، رو در روی هم ایستاده بر پهنه ی ناکجایی به وسعت ابدیّ
Ahmad Saeedi
Naz Nakon
#AhmadSaeedi
دل به دل راه نداره مگه 
چرا من دلم تنگ اما تو نه
قلب من با یه دنیا برات 
داره میجنگه اما تو نه
دل به دل راه نداره مگه 
چجوری به چشمت نیومد دلم
مثل من شو که لب تر میکردی
قید کل دنیا رو میزد دلم 
ناز بی اندازه نکن
زخمای دل منو تازه نکن
کی با تو میسازه نرو نرو
من دلم گیره پیشت اه
ناز بی اندازه نکن
زخمای دل من و تازه نکن
کی باتو میسازه نرو نرو 
من دلم گیره پیشت
خوب میدونی دلم تنگته آخه
اما عزیزم این نمیشه که
هرچی میگم میگی باشه بعد 
خیلی وقت است که
می‌خواهم بنویسم؛ از کبوتری که در ایوان کوچک‌مان لانه کرده، از دخترانی که
روزهاست من را خانوم فارسی صدا می‌کنند، از آشپزی و شعفی که وقت مخلوط کردن خوراکی‌ها
با هم به من دست می‌دهد، از اتو کردن لباس‌های مردی که دوستش دارم، از تمام شدن
کلاس‌های ارشد، از شعرهای تازه‌ای که می‌گویم، از رویاهایی که می‌بافم، از لحظه‌های
دو نفره و درک شیرینیِ از خود گذشتگی‌های دو سویه، از دوستان جدیدی که پیدا کرده‌ام،
از خانۀ دوست‌داشتنی‌م
بسم الله
چندسال پیش بود که تازه این وبلاگ رو راه انداخته بودم، وبلاگی رو دنیال می کردم.. مثل فضای همه ی وبلاگ ها ناشناس . بدون عکس بدون مشخصات. زندگی و حال و هواش رو دوست داشتم...شیرین بود برام... همسن من هم بود تقریبا. از سال اول دانشکده عاشق دختری شده بود. و کش و قوس بسیار داشت رابطه شان. دختر رفته بود المان و با کس دیگری ازدواج کرده بود، و از او هم جدا شده بود. چند باری توی موقعیت های مختلف همدیگر را دیده بودند توی این ده سال. امروز که بعد از یکسال
به این بزرگواران نگاه کنید!

اینان نتیجه ی سه چهار ساعت تلاش بی وقفه ی من، در راستای سورپرایز ویژه ی شب نیمه ی شعبانه! معرفی میکنم: شیرینیِ دانمارکی!
شاید شما هم مثل حضرت آقا، به خودتون بگید واای، چقدر زیبا! لابد چقدر خوشمزه! 
اما سخت دراشتباهید!
اینان مزخرفترین و خمیرترین شیرینی هایی هستند که تاریخِ دانمارک به خودش دیده!
انقدر افتتتتتضاح شده بود، که وقتی پس از پخت، یه کم ازشون تست کردم، اومدم توی هال، و مثل کنیزِ کفگیرخورده، وا رفتم روی مبل!
.
ای عشق کهنه‌ی من!
در عبور راهی که می‌روی،
به هرچه می‌رسد،
به هرچه در راه است،
چشم می‌بندم، تا تو را دریابم.
به قرار محبّت‌های طولانی‌مان قسم،
به هرچه که از سمت تو رسد، آرامم!
باورت بشود یا نه،
بیش از این،
تاب دیدن سنگینی شکوفه‌های انگور،
بر این جوانه‌ی گندم را، ندارم!
.
•••••••
.
ای عشق کهنه‌ی من!
من،
همانم که به عهد‌ نبسته‌ی تو، سال‌ها وفا کرده‌ام؛
پس بیا و خام کن مرا!
بریز می را در این جام خمارین؛
تا که یک جرعه از آن را، غلیظ‌ترین ب
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی محرم ۹۸
برگرد تا در سینه ام ماتم نماندبر گونه ام رد نم و شبنم نماندیک دم تصور کن که زینب بی تو باشد!اکبر نباشد تازه سقا هم نماندبرگرد تا زخم گلوی خشک اصغرتشنه برای جرعه ای مرهم نماندنزد رقیه باش تا آرام باشددر سینه اش یک ذره درد و غم نماندبرگرد تا اینکه زبانم لال، زینب...وقت شلوغی بین نامحرم نماندانگشترت دستت نمی ماند، ردش کنتا ساربان در فکر این خاتم نماندآخر وصیت را به ابن سعد گفتم!یارب کسی اینگونه بی
قفل نمایش فیلم سامان مقدم سرانجام باز می‌شود؟
مرتضی شایسته تهیه‌کننده‌ی فیلم سینمایی «صد سال به این سال‌ها» (به کارگردانی سامان مقدم) به کات کفت: «مدتی است در حال برنامه‌ی‌ریزی برای اکران اینترنتی «صد سال به این سال‌ها» هستم تا سرانجام این فیلم توسط مردم دیده شود. به نظرم «صد سال به این سال‌ها» هنوز زنده و سرحال است و هیچ مشکلی هم برای پخش و اکران ندارد. هرکس این سال‌ها این فیلم را دیده تعجب کرده از توقیف طولانی‌مدت‌اش.
شایسته در مورد
این ابرهایِ تیره که بگذشته ست،
بر موج‌هایِ سبزِ کف‌آلوده،
جانِ مرا به‌درد چه فرساید،
روح‌ام اگر نمی‌کُنَد آسوده؟
دیگر پیامی از تو مرا نارَد،
این ابرهایِ تیره‌یِ توفان‌زا
زین پس به زخمِ کهنه نمک پاشد،
مهتابِ سرد و زمزمه‌یِ دریا.
وین مرغکانِ خسته‌یِ سنگین‌بال،
بازآمده از آن سرِ دنیاها
وین قایقِ رسیده هم‌اکنون باز،
پاروکشان از آن سرِ دریاها…
هرگز دگر حبابی از این امواج،
شب‌هایِ پُرستاره‌یِ رؤیارنگ،
بر ماسه‌هایِ سرد، نبیند
دیروز داشتم نیمکرۀ چپ مغزم را خانه تکانی می کردم. انباری ذهنم خیلی به هم ریخته و نامرتب بود و پر بود از بایسته های جور واجور، از خواسته های رنگارنگ و از بافته های نایافته!
از اونجا که اصلاً وقت مرتب سازی این همه داشته های تلمبار شده را نداشتم. تصمیم گرفتم همه رو یک جا آگهی کنم برای فروش، اما حس ازخودگذشتگی ام گل کرد و همه رو بردم گذاشتم سر کوچه تا هرکس میخواد بیاد مجانی برداره ببره...
امروز عصر که به خانه برمی گشتم، دیدم هنوز اون گوشه افتادن و هی
ارسطو در توصیف نوجوانی گفته نوجوانان افکار پرشور و انقلابی دارند، خیلی خوشبین هستند،خیال می کنند توانایی تغییر دنیا و انجام کارهای خارق العاده را دارند جوانان اکثر امور جاری را نفی میکنند . آنها را کهنه،فرسوده و کنار گذاشتنی می دانند .
جوان می خواهد دنیای تازه و جدید بسازد زیرا سرد و گرم روزگار را نچشیده است از جانب  آن تحقیر نشده است .
نوجوانان معمولاً دنیای بزرگسالان را ریاکارانه رو به زوال و فاسد می‌دانند احساس وظیفه می کنند که باید دنی
ارسطو در توصیف نوجوانی گفته نوجوانان افکار پرشور و انقلابی دارند، خیلی خوشبین هستند،خیال می کنند توانایی تغییر دنیا و انجام کارهای خارق العاده را دارند جوانان اکثر امور جاری را نفی میکنند . آنها را کهنه،فرسوده و کنار گذاشتنی می دانند .
جوان می خواهد دنیای تازه و جدید بسازد زیرا سرد و گرم روزگار را نچشیده است از جانب  آن تحقیر نشده است .
نوجوانان معمولاً دنیای بزرگسالان را ریاکارانه رو به زوال و فاسد می‌دانند احساس وظیفه می کنند که باید دنی
از هر طرف خبرهای دلهره آور به سمتم میاد . به خودم میگم تو که نمونه این رو قبلا هم داشتی پس نباید اینجوری به هیجان بیای و دلت هرری بریزه . اما انگاری دردها جنس شون اینجوریه که هر بار که سمتت میان تازه ان ! حتی اگه برای سالیان درگیرشون بوده باشی. 
قصه ی خوشحالی اما اینجوری نیست . خوش حالی ها ، همه یه جورن ...
جان من , که ندارمت اینهمه رخت تازه تن نکن از دور که می بینمت باز شعر می شوی و از دهان فکر جاری ... نمی دانم شخص تو کیستی اما شخصیتت را خوب می شناسم و نیز می دانم حال که می خوانی فکرش را نمی کنی این شعر توست ... دوست داری و می گویی : یعنی کیست آن خوش اقبالی که این چنین عاشقی دارد کاش من جایش بودم و کسی این چنین با نوشتن مرا بر دل ها نقش می کشید ... #الهام_ملک_محمدی
آسمان بارانی استاشک من هم جاری است
شاید این ابر که می نالد و می گرید از درد من است
آخری اخر ابر هم – از دلم با خبر است
شاید او می داند
که فرو خوردن اشک
قاتل جان من است
من به زیر باران از غم و درد خودم می نالم
اشک خود را که نگه می دارم با یه بغض کهنه
من رهایش کردم باز زیر باران
من به زیر باران اشکها می ریزم
همگان در گذرند
باز بی هیچ تامل در من
سر به سوی آسمان می سایم؛
من نمی دانم…
صورتم بارانی است یا آسمان بارانی است
به نام "او"
دیدم.. کودکی که مستقیم به چهره مرگ می‌نگریست!
شاید مرگ او را با خود برده بود...
به خودم اندیشیدم که در فکر بودم که آیا روزی باد ما را با خود خواهد برد؟
سبک کردم اندیشه را شاید که قلب سنگین شود!
دیدم در مرز انسانیت قدم میزنم... به دنبالی خلوصی که نیست!
دیدم... انسانی را که عاشق شده بود... میبینی؟ اشک هم با اشک فرق دارد!
همانطور که خلوص با خلوص! حتی خلوص اشک با خلوص اشک فرق دارد!
یادم آمد خلوصی کهنه را که دیگر نیست!
دوستی آمده بود... سرشارِ اشتیا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حق پو